فداها ابوها خطاب به حضرت معصومه سلام الله علیها
در الگو برداری برای شیوه و سبک زندگی باید به مطالعه درمورد معصومین علیهم السلام و گوش فرا دادن به سخنرانی ها درمورد بزرگوارن پرداخته شود .نکته ای که از این متن فهمیده میشود فداها ابوها می باشد که جای تامل برای دختران مسلمان دارد که چرا؟
متن الکترونی سخنرانی را می آوریم:
خوب راجع به حضرت معصومه، چيزي كه نو نو نو نو نو است اين است. ما كلمهي «فداها ابوها» را از پيغمبر شنيده بوديم. كه پيغمبر به فاطمه زهرا فرمود: «فداها ابوها» پيغمبر فداي تو! هفتهي گذشته ديديم براي حضرت معصومه هم هست. جمعي از ياران امام كاظم سؤالهاي علمي داشتند، نامههاي متعدد سؤالهاي علمي، در خانه موسيبن جعفر آمدند. آقا خانه نبود، حضرت معصومه خانه بود. نامهها را گرفت حضرت معصومه جواب داد و به اينها داد و رفتند. در راه برگشتن امام كاظم را ديدند. گفتند: آقا نبودي نامهها و سؤالهايي كه خيلي پيچيده و علمي بود داديم حضرت معصومه جواب داد. حضرت در كوچه گفت: بدهيد ببينم چه جوابي داده است؟ موسيبن جعفر(علیه السلام) نامهها را گرفت، كه ببيند حضرت معصومه چه جوابي داده است، وقتي جوابهاي علمي و منطقي حضرت معصومه را ديد، موسيبن جعفر در كوچه فرمود: «فداها ابوها»، «فداها ابوها»، «فداها ابوها»! سه مرتبه. اين حديث براي من نو نو نو بود.
هنوز امام كاظم به دنيا نيامده، امام صادق فرمود: نوهي من، نوهي من يعني حضرت معصومه، چون حضرت معصومه دختر امام كاظم و امام كاظم پسر امام صادق است. فرمود: هركس نوهي مرا در قم زيارت كند، بهشتي است. به خاطر شفاعتش جمع كثيري به بهشت ميروند. سه تا امام راجع به زيارت حضرت معصومه صحبت كردند. امام صادق، امام رضا، امام جواد. زيارتنامهها بعضيهايش را علما كلماتي را كنار هم گذاشتند زيارتنامه درست شده است. چون زيارتنامه را ميشود جعل هم كرد. يعني يك چيزي مثل نماز صبح نيست كه نشود تكانش داد. ميشود آدم مثلاً يك زيارتنامهها هم براي كسي درست كند. اين اشكالي ندارد. ولي زيارتنامه حضرت معصومه را خود امام رضا تعيين كرده است. از اول از «السلام علي آدم صفوة الله» تا آخر! تمام زيارتنامه حضرت معصومه از جانب مبارك امام رضا است. و يك درسي هم در زيارت حضرت معصومه هست اين را بايد به همه بگويم. و آن اينكه وقتي شما ميخواهي به يك كوچك سلام كني بزرگان را فراموش نكني. بزرگان را فراموش نكني. اين ادب كار است. مسألهي مهمي است و يك خاطره برايتان بگويم.
زمان شاه ما تربت حيدريه رفتيم سخنراني كنيم، جمعيت انبوهي بود. اتفاقاً آن شب پيرمردهاي تربت حيدريه هم آمده بودند پاي منبر، چند تا آيتالله داشت، ريش سفيد، پيرمرد… يك جوان علاقهمند به ما شد بلند شد نعره كشيد و گفت: آقاي قرائتي! گفتم: بله. گفت: درود بر تو! اين علماي ما آيتاللههاي ما خوردند و خوابيدند اين حرفهايي كه تو امشب به ما گفتي، اين آيتاللهها نزدند. اي خاك بر سر! بگويم: خفه شو يك جوان احساساتي منفجر ميشود. بگويم: درست گفتي. همهي علماي شهر خراب شدند. آخوندها وقتي گير ميكنند ميگويند: صلوات ختم كنيد، در اين صلوات فكر ميكنند. من آنجا گير كردم چه كنم. گفتم: اجازه بده تخته را پاك كنم. پشتم را به مردم كردم و به هواي تخته پاك كردن گفتم: خدايا الآن خودت بودي چه ميكردي؟ من چه كنم؟ آخر يك كسي مكه آمده بود گرمش شده بود. ميگفت: خدايا ما كه آمديم حالا خودت بودي ميآمدي؟ حالا ما خدايا چه كنم! اين جوان را خودت برسان چه كنم. نميدانم چه كنم! همينطور كه تخته را پاك ميكردم يك چيزي را خدا به من كمك كرد. گفتم: و اما تو جوان! مثل تو مثل كسي است كه در يك سالن بيايد و بگويد: اي لامپ درود بر تو كه به ما نور ميدهي. اين آهنهاي درون سقف عمري بالاي سر ما هستند هيچ نوري به ما ندادند! آقاجان نور از لامپ است. اما اين لامپ بند به همان آهن است. تو از من استفاده كردي اما من نزد همين آيتالله درس خواندم. اين آيتالله مثل آهن است. من مثل لامپ هستم. تو زندهباد شيشه ميگويي. به آهنها فحش ميدهي؟ بنابراين حرفت درست است. حرفهاي مرا آيتاللهها نزدند، اما به من بگو: آقاي قرائتي اين حرفها را از كجا ياد گرفتي؟ ميگويم: نزد همين آيتاللهها درس خواندم. خلاصه جمعش كردم.
منبع:درس هایی از قرآن حوزهي علميهي قم در دامان حضرت معصومه (سلاماللهعليها) منبع الکترونیکی کتابخانه تبیان