ولایت پذیری-ولایت گریزی-ولایت ستیزی
ولایت پذیری درکربلا
تعبیر مقام معظم رهبری به بهترین شکل بیانگر وفای اصحاب سیدالشهدا(علیه السلام) است. ایشان فرمودند: غدیر عاشورای عوام بود و عاشورا غدیر خواص، در غدیر با آنکه بیعت کردند جفا کردند و در عاشورا با آنکه بیعت از آنان برداشته شد وفا کردند.واقعیت امر همان است که رهبر انقلاب فرمودند.
اما مصادیق ولایت پذیری در عاشورا چه بود؟ در پاسخ باید گفت: ولایت پذیری یعنی خود را ندیدن و مطیع امر ولی امر بودن و سعادت را در اطاعت دیدن، ولایت پذیری یعنی وقتی هدف را مطلوب مولا دیدند از مرگ در راه این هدف نهراسند چنانکه حضرت علی اکبراین گونه بود چنانکه از پدر پرسید آیا ما برحقیم؟ پدر فرمود آری و او گفت پس از مردن باکی نیست. (ابصارالعین ص86) این پاسخ علی اکبر یعنی اوَلا حق آن چیزی است که امام تعریف کند ثانیاً برای رسیدن به حق اگر لازم باشد باید جان داد وثالثاً در اطاعت از مولا تا دادن جان شیرین باید پیش رفت، این یعنی ولایت پذیری یعنی اطاعت محض یعنی سعادت را در شهادت دیدند، ولایت پذیری یعنی باید احساس خودرا در خدمت ولایت قرار دارد یعنی جایی که امر مولا باشد محبت برادر و خواهری در حاشیه قرار می گیرد یعنی وقتی مقابل چشمان خواهر برادرش را به بی رحمانه ترین شکل می کشند اما آن برادر ولی امر او باشد و به او دستور بدهد که به خیمه برگردد او بدون درنگ امر مولا را اطاعت کند چنانکه حضرت زینب (سلام الله علیها) این گونه بود (لهوف 142) ولایت پذیری یعنی حیاتی بعد از ممات امام خود نخواهد و با آنکه ولی امر بیعت را از او برداشت بگوید ما چنین نخواهیم کرد و خدا ما را پس از توزنده نگه ندارد (طبری2/238) چنانکه عباس این گونه گفت ولایت پذیری یعنی در اوج شجاعت و دلیری بودن و برای نبرد بی تابی کردن اما آنگاه که ولی امر دستور به آوردن آب می دهد اطاعت بکند (حماسه کربلا ص288) ولایت پذیری یعنی تشنه باشی و در کنار آب اما آب نوشیدن را پیش از سیراب شدن مولایش بر خود حرام کند و بگوید والله ماهذافعال دینی (مقتل العباس، مقرم ص186) ولایت پذیری یعنی هیچ نگاهی به خود نکند و برای خود پس از مولایش ارزشی نبیند و بگوید، یا نفس من بعد الحسین هونی و بعده لا کنت ان تکونی(حماسه کربلاص292) ولایت پذیری یعنی اینکه چنان یقین به هدف مولای خود داشته باشد که نه یکبار بلکه اگر صد بار زنده شود و کشته شود و باز زنده شود در رکاب امامش بجنگد (لهوف ص119)این مفهوم ولایت پذیری است نگوییم که اینان امامزادگان بودند و طبیعی بود که چنین ولایت پذیر باشند زیرا حسین اگر برادری مانند عباس داشت برادرانی مانند محمد بن حنیفه و عمر اطرف نیز داشت که به همراه امامشان نیامدند تلخ تر آنکه عمر اطراف اوَل کسی باشد که با عبدالله بن زبیر بیعت کند (منتهی الاآمال بخش ذکر اولاد ذکور امیرالمومنین).
ولایت گریزی در کربلا
ولایت گریزی یعنی جهل به مقام امامت ویا آنکه امام را تا آنجا که به نفع او سخن بگوید پذیرا باشد و شاید اساسا او را امام نداند و یا امر او را مطاع نپندارد ولایت گریزی یعنی در مقابل امام موضع گرفتن و سخن خود را بالاتر از او دانستن، ولایت گریزی یعنی به امام خود بگوید تو را از فرزندانم بیشتر دوست دارم اما نه خود می آیم نه فرزندانم را می فرستم چون هم تو کشته می شوی وهم فرزندانم. چنانکه محمد (لهوف ص84 به نقل از رسائل کلینی- ترجمه الامام الحسین ص61) ولایت گریزی یعنی به امام حق بگویی اجتماع مسلمین را برهم مزن و در مقابل امامت خروج نکن چنانکه عبدالله بن عمر وعمرة دختر عبدالرحمن گفته اند (فتوح- ابن اعثم 5/43-42) ولایت گریزی یعنی تا نیمه های راه بیاید فرزندانش را بفرستد اما خود نیاید مانند عبدالله بن جعفرکه چنین کرد (طبری 5/387) و ولایت گریزی یعنی از امام خود دعوت کنند، نامه ها بفرستند،ازمردم تعهد بگیرند که پیمان شکنی نکند اما خود نخستین پیمان شکنان باشند آنگونه که سلیمان بن صرد خزاعی بود. (طبری5/261-260).
ولایت ستیزی در کربلا
نگاه سومی که در عاشورا به ولایت بود تهاجم و مقابله با امام بود،ابن سعد می گوید می دانم که پسر فاطمهای و نوهی رسول خدا اما با تو می جنگم تا به حکومت ری برسم. (الفتوح2/372)ولایت ستیزی یعنی شمر بگوید با آنکه می دانم پدر و مادر وجد تو بهترین خلائقند اما باید تورا بکشم.(پیشین) ولایت ستیزی یعنی کوفیانی که نامهی لبیک یا حسین نوشته بودند در کربلا در مقابل امام بایستند ونامه هایشان را انکار کنند. (تاریخ یعقوبی2/244) ولایت ستیزی یعنی حتی بر بدن قطعه قطعه شده رحم نکنند و با اسبهای تازه نعل شده بر بدن او بتازند و استخوان صدر و ظهر را یکی کنند. (لهوف ص162) ولایت ستیزی یعنی یزیدی که خود پدر و جدش هرگز مسلمان نشدند و نبودند درمقابل امام حقبایستند و با چوب خیزران بر لب و دندان او بزند و مستانه بخندد و شعر «لیت اشیاخی ببدر شهدوا» بخواند (فتوح 5/11) ولایت سیزی یعنی همان خط سیر ابوسفیانها و ابوجهلها و یعنی چیدن میوه تلخی که در سایه بان نبی ساعده (سقیفه) کاشته شد.
تحلیل و نتیجه:
از آنچه نگاشته شد دانسته می شود که هر دریایی راشان نگهداری گوهر نیست و هر زمینی راشایستگی پذیرش باران نیست چنانکه هر دلی را شایسته پذیرش ولایت نیست ودر می یابیم که فراریان احدازخود اشخاصی مانند عبدالله بن عمر را به جا گذاردند تا فراریان عاشورا باشند و مشرکان که در جنگ احد با رسالت نبی مکرم اسلام می جنگیدند از خود یادگارانی مانند یزید به جا گذاردند تادر عاشورا با ولایت سبط احمد بجنگد. و جان نثاران احد ازخود یادگارانی مانند عباس بن علی به جای گذاردند تا با جان از امام خود در عاشورا دفاع کنند و این یعنی در هر زمانی احد و عاشورا تکرار شدنی است و ولایت پذیران به فوز عظیم رسیدند و چون گوهری کمیاب شدند و ولایت گریزان به ندامت کشیدند و توَاب شدند ولایت ستیزان تا ابدیت زمان معدوم و در خواب شدند، همانطور که احد در عاشورا تکرار شد عاشورا نیز در هر زمانی تکرار می شود و هماره این سه گروه عرصه گردانان عاشورا هستند،اطاعت از ولی امریعنی فوز عظیم یعنی شهادت در رکاب امام حسین، اما پیمان شکنی و ولایت گریزی یعنی همان کاری که با مسلم کردند همان را بر سر حسین بیاورند، کوفیان اگر به نائب امام زمان خود یعنی مسلم خیانت
نمی کردند و پیمان نمیشکستند در عاشورا نیز پیمان شکنی نمی کردند آنها چون با مسلم پیمان شکنی کردند آن جرات را پیدا کردند که در مقابل امام زمانشان حسین نیز بایستند، اکنون نیز هرکه درمقابل ولی امرخود و نائب امام زمان خود بایستد و پیمان شکنی کند تردیدی نیست که او در مقابل امام زمان خود نیز خواهد ایستاد. این درس جاودان عاشوراست. قال تبارک الله و تعالی: اَنا هدیناه السبیل،اماشاکرا و اما کفورا (انسان3).
منبع:فرهنگ اسلام در خانه